خلاصه کتاب کیمیاگر اثر پائولو کوئلیو
کتاب کیمیاگر اثر پائولو کوئلیو یک کتاب انگیزشی بسیار الهام بخش و زیبا است که روایتی داستانی دارد و نویسنده یک داستان عالی را به تصویر میکشد. این کتاب که طرفداران بسیاری در سراسر جهان دارد جز کتابهای انگیزشی برتر تاریخ نیز به حساب میآید. در ادامه میتوانید خلاصهای از این کتاب پرطرفدار و زیبا را مطالعه کنید.
کتاب کیمیاگر یکی از الهامبخشترین و زیباترین کتابهایی است که به دست پائولو کوئلیو نوشته شده است. این نویسنده برزیلی یکی از بهترین و توانمندترین نویسندههای رمان در تمام جهان است و کتابهای او مورد علاقه بسیاری از دوستداران کتاب و کتابخوانی است.
در صورتی که تمایل دارید با این رمان بینظیر و درسهایی که میتوانیم از آن بگیریم آشنا شوید، تا پایان این مقاله با ما همراه باشید. این مقاله برای کارآفرینان و صاحبان کسب و کارهای نوپا بسیار الهامبخش و آموزنده است و میتواند درسهای زیادی به آنها بدهد.
چند جمله در مورد نویسنده کتاب کیمیاگر
پائولو کوئلیو در سال ۱۹۴۷ در ریو دو ژانیرو برزیل متولد شد. وی نویسنده پرطرفدار است که رمانهای او به زبانهای مختلفی ترجمه و توسط افراد زیادی خوانده شده است. کتاب کیمیاگر یکی از بهترین کتابهای اوست و سهم زیادی در رسیدن او به شهرت و معروفیت دارد. گفته میشود که این کتاب به ۵۲ زبان مختلف ترجمه و منتشر شده است.
کیمیاگر یکی از کتابهای بینظیر و فوقالعاده پرفروش پائولو کوئلیو در اواخر دهه بیستم میلادی است. وی این کتاب را در سال ۱۹۸۸ نوشت. وی همواره مورد توجه مطبوعات بوده و با کتابهای خاص و دوستداشتنی خود توجه بسیاری از منتقدان را به خود جلب کرده است. سال ۲۰۰۷ بود که سازمان ملل متحد، کوئلیو را به عنوان سفیر صلح خودش معرفی کرد. او در امور خیرخواهانه و صلحجویانه نیز فعالیت میکند و در سال ۱۳۷۹ سفری به کشور ایران هم داشته است.
داستان کتاب کیمیاگر چگونه پیش میرود؟
داستان این کتاب به گونهای پیش میرود که خواننده همواره پر از اضطراب میشود و تمایل دارد که بداند در مرححله بعدی داستان چه اتفاقی برای قهرمان میافتد. آیا به مقصد خود میرسد یا شکست میخورد و دست از پا درازتر به همان مکانی که در ابتدا بوده است برمیگردد؟
اصل داستان در مورد پسرک جوانی به نام سانتیاگو است که در شهر آندلس واقع در کشور اسپانیا زندگی میکند. وی از طریق چوپانی روزگار میگذراند. البته این چوپانی به این معنا نیست که فردی بیسواد است؛ زیرا پیش از چوپانی مدتی در زمینه علوم دینی و الهی تحصیل کرده و به همین خاطر با کتابهای دینی و غیردینی آشنا است و علاقه زیادی به مطالعه دارد. وی چندین بار خواب میبیند که یک گنج در اهرام مصر وجود دارد.
در ادامه این داستان او با یک پیرمرد شگفتانگیز آشنا میشود. گویی این پیرمرد از درون او آگاه است؛ زیرا از راز دل او پرده برمیدارد. سانتیاگو از این خواب و تعبیری که پیرمرد برای آن ارائه میدهد به عنوان افسانه شخصی یاد میکند. او به خاطر رسیدن به این افسانه تمام گوسفندان خودش را میفروشد تا بتواند با فراغ بال به سمت هدف خودش حرکت کند.
او برای تحقق بخشیدن به هدف و افسانه شخصی خود رنجها و سختیهای زیادی را به جان میخرد و سه سال از جوانی خود را صرف حرکند در صحراها و بیابانهای شمال قاره آفریقا میکند تا بتواند به هدفی که در ذهن خود دارد برسد.
داستانی که در کتاب کیمیاگر توسط پائولو کوئلیو روایت میشود، نشان میدهد که این جوان در راه رسیدن به افسانه شخصی و هدفی که برای خودش معین کرده است دو بار تا لبه پرتگاه مرگ هم پیش میرود. او در این مسیر چندین بار مال و ثروتی بسیار زیادی برای خودش دست و پا میکند و دوباره همه را از دست میدهد ولی جالب است که هرگز حاضر نمیشود که کنار بکشد و افسانه شخصی خودش را فراموش کند. او در تمام طول داستان مطمئن است که گنجی وجود دارد و او باید به این گنج دست پیدا کند.
در یکی از بخشهای داستان کتاب کیمیاگر سانتیاگو با دوشیزهای جوان و زیبا آشنا و عاشق او میشود. وی به او قول میدهد که وقتی افسانه شخصی خودش را تحقق ببخشد و به هدف خودش دست پیدا کند، مجدداً نزد دختر جوان میآید و با او ازدواج میکند. پس از این اتفاق با یک کیمیاگر معروف آشنا میشود و آن کیمیاگر او را به سمت اهرام مصر هدایت میکند و در مسیر حرکت به سمت اهرام به او درسهایی از زندگی یاد میدهد.
در نهایت و در بخشهای پایانی این داستان سانتیاگو به اهرام مصر میرسد و در همان مکانی که فکر میکند مکان مخصوص گنج است شروع به حفر چاله و گودال میکند. این بخش از داستان واقعاً هیجانانگیز است. در همان وقت چند راهزن به او حملهور میشوند و او را به بدترین شکل زخمی میکنند. وقتی راهزنها او را زخمی کردند او از یکی از آنها حرف عجیبی شنید. راهزن داشت برای دوستان خودش تعریف میکرد که در خواب خودش دیده است که گنجی در آندلس و دقیقاً در همان مکانی که سانتیاگو گوسفندان خودش را در آن نگهداری میکرد دفن شده است. راهزن گفت که او به این خوابها هیچ علاقه و اعتقادی ندارد و آنها را چرند و پرند میداند. از این رو زندگی خود را صرف رسیدن به چنین رویاهایی نمیکند.
سانتیاگو با شنیدن این سخن سراپا خوشحالی و شور و شوق میشود و به سمت آندلس روان میشود و موفق میشود که گنج یا همان افسانه شخصی خودش را محقق کند. حال قصد داریم در ادامه به کلیت داستان اشاره کنیم تا بتوانید یک آشنایی کلی با داستان کتاب کیمیاگر داشته باشید:
یک روایت مکانی از داستان کتاب کیمیاگر
آندلس: سانتیاگو به افسانه شخصی خودش پی میبرد و تصمیم میگیرد که برای رسیدن به آن تلاش کند.
تاریفا: در منطقه تاریفا به یک کولی و یک پادشاه پیر برمیخورد و هر دو او را به دنبال کردن رویاهایش تشویق میکنند.
طنجه: سانتیاجو با تاجر کریستال کار میکند و با مرد انگلیسی که قصد دارد فلز را به طلا تبدیل کند آشنا میشود.
فایوم: سانتیاگو عاشق بانوی صحرا که فاطمه نام دارد میشود.
جیزه: متوجه میشود که هیچ گنجی در اهرام مصر نیست، گنج در آندلس واقع شده است.
آندلس: سانتیاگو افسانه شخصی خودش را محقق میکند.
کتاب کیمیاگر برای چه کسانی عالی است؟
کتاب کیمیاگر یکی از بهترین کتابهایی است که میتوان به کارآفرینان جوان پیشنهاد داد. فردی که جوان است معمولاً سختیها و تلخیهای زندگی را کمتر چشیده است و به همین خاطر ممکن است به محض برخوردن با چند مشکل کنار بکشد و تصمیم بگیرد که زندگی ساده و معمولی کارمندی را انتخاب کند.
کارآفرینان جوان یا صاحب کسب و کارهای نوپا با مطالعه این کتاب به قلم پائولو کوئلیو خیلی خوب متوجه میشوند که زندگی همیشه آسان و بر وفق مراد نیست و ممکن است برای رسیدن به افسانه شخصی که برای خودشان تعریف کردهاند مجبور باشند مسیری طولانی را پشت سر بگذارند.
در صورتی که تصمیم دارید با درسها و آموزههای این کتاب آشنا شوید و با بکار بستن این درسها زندگی خودتان را بهبود ببخشید تا پایان این مقاله با ما همراه شوید.
درسهایی که میتوان از کتاب کیمیاگر گرفت
این کتاب سرشار از درسهای بسیار زیبا و ارزشمند برای تمام خوانندگان و مخاطبان است. تمرکز ما در این مقاله روی درسهایی است که کارآفرینان و صاحبان کسب و کارهای نوپا میتوانند از این کتاب یاد بگیرند. در ادامه به چند مورد از مهمترین درسهای این کتاب اشاره شده است:
۱. همه ما کیمیاگر زندگی خودمان هستیم
کیمیاگر کیست؟ کیمیاگر در واقع به کسی میگوییم که میتواند چیزی بیارزش را به چیزی ارزشمند تبدیل کند. کیمیاگر میتواند با قدرت و دانش خود ماهیت یک پدیده را تغییر دهد. حال سوال پیش میآید که چگونه ما میتوانیم کیمیاگر زندگی خودمان باشیم؟
حتما بخوانید: خلاصه کتاب ثروتمندترین مرد بابل
پاسخ این است که ما میتوانید یک افسانه شخصی در ذهنمان تعریف کنیم و با اقداماتی که انجام میدهیم آن افسانه ذهنی را به یک پدیده کاملاً واقعی تبدیل کنیم. وقتی شما هدفی برای خودتان تعریف میکنید آن هدف ارزش چندانی ندارد ولی وقتی تلاش میکنید و به هدف خود جامه عمل میپوشانید، معنای کیمیاگری را متوجه میشوید.
بنابراین یک کارآفرین از کتاب کیمیاگر یاد میگیرد که باید با تلاش و کوشش، افسانه شخصی خودش را محقق کند و به هیچ عنوان در برابر سختیها و مشکلات مسیر کوتاه نیاید.
۲. گاهی هدف در کنار ماست اما آن را نمیبینیم
وقتی از بعضی از کارآفرینان سوال کنید که هدف شما از کار و فعالیت چیست؟ چه لزومی دارد که صبح زود از خواب بیدار شوید، تلاش کنید، شبها دیرموقع بخوابید؟ این افراد در پاسخ به شما میگویند هدف ما از این همه تلاش رسیدن به آرامش است. واقعاً پاسخ حیرت انگیزی است. اگر کمی دقت کنید متوجه خواهید شد که آرامش پدیدهای است که از درون انسان سرچشمه میگیرد.
شباهت این موضوع را با داستان سانتیاگو درک کردید؟ او تصور میکرد که برای یافتن گنج خود برای به اهرام مصر برود. وقتی به اهرام مصر رسید و مکان گنج را پیدا کرد متوجه شد که گنج در همان جایی بوده است که او مدتها گوسفندهای خود را در آن نگهداری میکرده است.
خیلی از ما هر چه به دنبال آن هستیم در درون ما قرار دارد ولی به جای اینکه آن را در درون خود پیدا کنیم در دنیای بیرون به دنبال آن میرویم. وظیفه ما این است که در روز زمانی برای خودمان بگذاریم تا بتوانیم آنچه نیاز داریم را درون خودمان پیدا کنیم.
۳. حق ندارید تسلیم شوید
با مطالعه داستان کیمیاگر متوجه خواهید شد که در مسیر رسیدن به هدف، پای مرگ به میان میآید ولی کوچکترین اثری از تسلیم شدن نمایان نمیشود. این موضوع میتواند بزرگترین درس ممکن برای یک کارآفرین یا صاحب کسب و کار نوپا باشد.
چنانچه مسیر کارآفرینی را انتخاب کردهاید یک جمله را همیشه با خودتان تکرار کنید و آن جمله این است که:
حق ندارید که تسلیم مشکلات و سختیها شوید. باید آنقدر از خودتان سرسختی و مقاومت نشان دهید که سختیها تسلیم شوند و شما به هدفی که برای خودتان تعیین کردهاید دست پیدا کنید.