خلاصه کتاب قدم زدن روی ماه با انیشتین

بن پریدمور، قهرمان جهانی حافظه کسی که می تونه ۱۵۲۸۰ عدد تصادفی پشت سر هم حفظ کنه میگه موضوع اینه که بدونیم حافظه چه طور کار می کنه و از چه تکنیکی برای بهتر کردنش استفاده کنیم. وقتی این بفهمی هر کسی می تونه همون کاری بکنه که من می کنم.
کاخ ذهنی ابداع فردی به نام Simonides of Ceos که بهش روش سفر در مکان هم میگن.
تونی بوزان، بنیان گذار مسابقات جهانی حافظه ۱۹۹۱.
آموزش ضد المپیک کسی که برای فرستادن به المپیک سوار قطار می کنی روزی ۱۰ بطری مشروب، ۲ بسته سیگار و هله هوله بشه میدی نمی تونه برنده بشه. ما همون کار با حافظه مون می کنیم.
قهرمان های حافظه، آگاهانه اطلاعات تو ذهنشون به تصویر تبدیل می کنن و اونها رو در مسیرهای آشنا میزارن.
این مطلب را حتما بخوانید: خلاصه کتاب تو کله خر هستی برو پیش
فن یادگیری اسم افراد: اسم فرد رو با تصویری پیوند بزن که بهش ربط داره.
پارادوکس نانوا/نانوا. Baker/baker paradoxک تحقیق میگه افراد شغل رو بهتر از فامیلی به خاطر می سپارن.
تحقیق اندرس اریکسون با نام Exceptional Memories Made, Not Born که توش روی S.F دانشجوی دانشگاه کارنگی ملون آزمایش کردن و بهش گفتن اعداد حفظ کنه، نشون میده ظرفیت ذهن ثابت نیست.
روش chunking: یا قطعه بندی، چیزهایی که باید حفظ کنی به قطعات بزرگتر کاهش میدی، حفظ شماره تلفن به صورت دو رقمی یا کارت اعتباری به صورت۴ رقمی. S.F هم از همین روش استفاده کرد تا ظرفیت حفظ کردن اعداد گسترش بده.
تو روش قطعه بندی، اطلاعات بی معنی با استفاده از اطلاعات ذخیره شده در ذهن، به صورت معناداری در میاری. ذخیره سازی قبلی در ذهن ما میگه که ما چه چیزی می تونیم حفظ کنیم. S.F ، اعداد به مسابقه دو و میدانی ربط می داد چون عاشق دو و میدانی بود.
فکر یا مفهوم جدید که وارد ذهن میشه، وارد حافظه ی در حال کار یا حافظه کوتاه مدت میشه که شامل مجموعه ای از سیستم هایی که تو همین لحظه حال و در حال هوشیاری ما جریان داره. حافظه ی در حال کار مثل یه فیلتر بین درک ما از دنیا و حافظهی بلند مدت عمل می کنه. اگر حافظه ی در حال کار نباشه ما تو اطلاعات نامربوط غرق می شیم. حافظه ی در حال کار مثل CPU کامپیوتر هست در حالی که حافظه بلند مدت مثل هارد هست.
همه متخصص ها مثل S.F عمل می کنن. اونها یه طور دیگه دنیا رو می بینن. اونها بانکی از اطلاعات دارن که بهشون اجازه میده اطلاعات جدید تجزیه تحیلی کنن.
تعریف تخصص توسط اندرس اریکسون: تخصص یعنی داشتن اطلاعات بسیار تو یه رشته، بازیابی اونها به صورت طبقه بندی شده و مکانیزم های برنامه ریزی که با سالها تجربه به دست میان. داشتن یه حافظه ی خوب جنبه یه مهارت نیست بلکه اساس هر مهارتی هست.
آزمایش روی استادهای شطرنج میگه اونها تو بقیه موارد معمولی هستند فقط یاد گرفتند چه طور بازی های مهم یا تکنیک های بزرگان رو بازیابی کنن و تو موقعیت ها ازشون استفاده کنن.
رمز نگاری پچیده (Elaborate Encoding) اصلی ترین قاعده الگوی حافظه است. ذهن نمی تونه همه اطلاعات خوب به خاطر بسپاره. تو یه سری چیزها خوب و تو یه سری چیزها بد عمل می کنه. نکته طلایی اینه که اطلاعاتی که ذهن تو حفظ کردنشون مشکل داره رو به اطلاعاتی تبدیل کنیم که ذهن تو یادگیری اونها خوب عمل می کنه. اطلاعات کسل کننده رو به اطلاعات خوش رنگ و لعاب و جذاب باید تبدیل کرد. این رنگ و لعاب و جذابیت داخل کردن جزئیات، حواس ۵ گانه است. این اطلاعات باید به صورت تصویر دربیان.
تکنیک سیمونیدس برای حفظ کردن: اطلاعاتی که می خواید حفظ کنید رو به صورت تصویرهای بزرگ مجسم کنید و اونها رو تو یه فضای ذهنی به صورت مرتب بچینید.
دو نوع حافظه
حافظه طبیعی: با تفکر زاده میشه و بین همه مشترک هست. سخت افزاری که انسان باهاش زاده میشه.
حافظه مصنوعی: با سیستم و روش مناسب تقویت میشه. نرم افزاری که روی سخت افزار نصب میشه.
حافظه مصنوعی، تصویرهایی که می خواید رو در مکان هایی ذخیره می کنید.
کاخ حافظه ( Mind Palace): مکانی رو انتخاب کنید که خوب می شناسید و می تونید تو ذهن تصور کنید (مدرسه، خونه بچگی، ساختمون دانشگاه، خونه مادرزن…)، این مکان ها رو با تصویرهایی پر کنید که می خواید یاد بگیرید. مکان مورد نظر باید از نظرذهن اشنا باشه و نظم ظاهری داشته باشه و باعث ارتباط یه مکان به مکان بعدی بشه. مثل یه خونه که از یه اتاق به اتقا بعدی میری. Scott Hagwood، برنده ۴ دوره مسابقه ی حافظه امریکا از طرح خونه های لوکس نشریه خلاصه معماری استفاده می کنه.
تصویری که می خوای به خاطر بسپاری عمیق پردازش کن. چیزهایی که توجه بیشتری جلب می کنن بهتر تو ذهن می مونن. توجه به دقت در جزئیات به دست میاد. تصویرهای جذاب، شفاف و رنگارنگ تضمین می کنه که کار ذخیره سازی بهتر انجام میشه: بوی سیر، مزه ترش و ملس لواشک….
هر چی تصویر مورد نظر بامزه تر، غیر معمول تر و ناشناخته تر باشن، بهتر تو ذهن می مونن.
چیزهای معمولی تکراری تو ذهن نمی مونن. اگه چیزی فوق العاده و نو ظهور باشه تو ذهن می مونه (قدم زدن روی ماه با انیشتین)، قدم زدن با کلئوپاترا با لباس مصری بدن نما تو خیابون شانزالیزه و نگاه به بوتیک ها تو هوای سرد پاریس.
تصویر شفاف تر بهتر به مکانی که در نظر گرفتید می چسبه. تصویری به وجود بیارید که از تصویر های قبلی متمایز باشه. مسابقه های جهانی حافظه بیشتر آزمون خلاقیت هست تا آزمون حافظه. اون چیزی که قهرمان های حافظه رو از بقیه جدا می کنه اینه که اونها توانایی زیادی تو خلق تصویرهای عجیب و جدید دارن.
اگه هر روز تو یه مکان باشی و یک نواخت باشیم، هیچی تو ذهن ما نمی مونه. باید از یک نواختی در بیاییم وبه جاهای نا آشنا سفر کنیم، تجربه های تازه به دست بیاریم چون تجربه باعث میشه خاطره ها تو ذهن ما بمونن.
ذهن ما جوری تکامل پیدا کرده که ۲ تا چیز اصلا یادش نمیره:
لطیفه،
چیزهای جنسی.
لطیفه هایی درباره مسائل جنسی خیلی در یادگیری قوی هستند. تاصویر زنان خوشگل باکره تو کاخ حافظه بیشتر ماندگار میشه.
تصاویر زنده بیشتر تو ذهن می مونه تا غیر زنده. تصویری خلق کنید که زیبایی استثنایی یا زشنی منحصر به فردی داشته باشه.
وقتی جمله ای رو به صورت آهنگین می شنویم بشتر تو ذهن می مونه. یه شعر بود که تو کلاس زبان یاد گرفنم هنوز یادمه:
Jack’s a mechanic, a very good mechanic, he fixes cars all day.
ترتیب ماه های میلادی به صورت شعر یاد گرفتم خودم که هنوز می خوام به یاد بیارم با اون ریتم شعر به یاد میارم.
روش حفظ کردن اعداد
روش شخص-عمل-شی (person action object)
هر عدد دو رقمی از ۰۰ تا ۹۹ رو به صورت تصویری از یه شخص در حال انجام یه کار روی یه شی در نظر بگیریم و بزاریمش توی کاخ حافظه:
۱۳: بوش داره با یه چکش میزنه تو سر بن لادن.
۱۵: چندلر (شخصیت سریال Friends) داره یه توپ پرت می کنه سمت جویی.
اندرس اریکسون، متخصص بررسی متخصص های جهانی هست. اریکسون رمزهای کلی متخصص شدن تو یه رشته رو می دونه. اندرس میگه هر رشته ای یه سری قاعده های کلی داره که می تونی بهش بگی “قاعده های کلی خبرگی“، هر کسی برای متخصص شدن تو یه رشته اونها رو به کار می گیره.
مالکوم گلدول با خوندن نتیجه تحقیقات اریکسون بود که کتاب Outliers قانون ۱۰ هزار ساعت نوشت.
اما چی باعث میشه بعد از یه مدت تمرین توی کار پیشرفت نکنی؟ Paul Fitts و Michael Posnerمیگن ۳ مرحله تو کسب یه مهاتر وجود داره:
۱. مرحله شناخیتی: فک درباره کار و پیداکردن روش ماهرانه برای انجام اون.
۲. مرحله ارتباطی: تکرار و تمرین، توجه کمتر به کار، اشتباه کمتر، حرکت به سمت بازدهی بیشتر.
۳. مرحله خودکار: مهارت کافی برای انجام به دست میاری و تو انجام اون خودکار میشی (رانندگی). به این مرحله وضعیت ثابت قابل قبول ( OK plateau)هم میگن.
وضعیت ثابت قابل قول:
رضایت از مهارت کسب شده،
توقف پیشرفت،
خودکار کردن همه چیز،
همه ما تو یه مهارت و یه روزی به وضعیت ثابت قابل قبول می رسیم. یاد نمی گیریم و سخت تر تمرین نمی کنیم. به پیشرفت فعلی راضی می شیم.
اریکسون و تیمش عقیده دارن یه فرد می تونه با تلاش درست و هماهنگ، از مرز یادگیری بیشتر بره. نهایت یادگیری بیشتر از اونی که به محدودیت های درونی ربط داشته باشه، به معیار مورد قبول ما در مورد عملکردمون بستگی داره. کجا و چه حدی راضی میشی از عملکرد خودت. ۱۰۰ تا شنا یا ۲۰۰ تا درازنشست.
وجه تمایز متخحصص ها با آدم های عادی اینه که متخصص ها تمایل دارن تا مسیرهای تکراری رو با تمرکز بالا ادامه بدن. به این میگن Deliberate Practice، تمرین مدبرانه یا تمرین تعمقی.
تحقیقات اریکسون میگه متخصص های جهانی سعی می کنن خوشون از انجام کارها به صورت خودکار دور نگه دارن. متخصصین دائما تمرین مدبرانه می کنن:
یه تکنین خلق می کنن و روش تمرکز می کنن.
یه هدف میزان که بهش برسن (نقطه ضعف یا چیزی که بلد نیستند).
پروسه تکرار می کنن.
بازخورد می گیرن.
دوباره فرایند تکرار می کنن.
متخصص های یه رشته همیشه سعی می کنن تو مرحله شناختی بمونن.
اسکیت باز معمولی، رو چیزهایی که بلده کار می کنه ولی یه حرفه ای روی چیزی که بلد نیست کار می کنه یا تکنیک های افراد موفق تکرارمی کنه.
برای بهتر انجام دادن کارها، اینکه چه طور تمرین می کنید از اینکه چه قدر زمان صرف می کنید مهم تر هست.
خودتو به چالش بکش، عملکرتو بررسی کن و بازخورد بگیر. باید از شکست ها درس بگیریم. جاشوا فوئر از این روش استفاده کرد تا بتونه بهتر پیشرفت کنه و بعد از یه سال تمرین، قهرمان مسابقه حافظه امریکا بشه.
اریکسون:
بهترین روش برای اینکه تو مرحله خودکار درجا نزنیم و از وضعیت ثابت قابل قبول بیایم بیرون اینه که:
شکست بررسی کنیم،
خودمون به جای خبره حرفه مون بزاریم
بفهمیمی خبره ها چه طور این مشکل حل می کنن.
بهترین شطرنج بازها، حرکت شطرنج بازهای بزرگ تکرار می کنن و درحال تکرار اون بازی ها، دلیل حرکت سعی می کنن بفهمن.
رمز پیشرفت هر کاری اینه که درجه هایی از کنترل هوشمندانه رو روی اعمال خودمون داشته باشیم تا به دام مرحله ی خودکار نیفتیم.
نفاوت جراح و ماموگرافیست:
نتیجه کار جراح بلافاصله بعد از کار مشخص میشه و جراح بازخورد می گیره
نتیجه کار ماموگرافیست شاید اصلا مشخض نشه.
جراح اشتباه کنه، باید بررسی کنه کجا اشتباه کرده و درستش کنه. جراح همیشه برای بهتر شدن داره تلاش میکنه و از اشتباه یاد می گیره.
برای اینکه چیزی تو ذهن بمونه باید بهش توجه کنید و نمی تونید به چیزی توجه کنید مگه اینکه بیشتر تو حافظه بمونه.
بهترین های یه رشته اگه Deliberate Practice کنار بزارن، افت می کنن.
Ed Cooke به Jashua Foer گفت: درمان حواس پرتی استفاده از وسیله ای که تمرکز تو بیشتر کنه.
Ed نق قولی از بروس رو به جاشوا میگه برای انگیزه دادن: محدودیت وجود نداره، ثبات وجود داره اما نباید توش توقف کرد. باید به ماورای اون رفت. اگه چیزی باشه که شما رو از بین ببره، اون ثبات هست.
Raemon Matthews دو سال برنده معلم برتر شده و شاگردهاشو برای مسابقه حافضه تربیت می کنه میگه:
شما نمی تونید چیزی یاد بگیرید مگه اینکه اون به خاطر بسپارید و نمی تونید چیزی به خاطر بسپارید مگه اینکه یاد بگیرید.
تونی بوزان:
ما حافظه رو بد فهمیده بودیم، فکر میکردبم با تکرار می تونیم یه چیز یادبگیریم، ولی حافظه یه فرایند تخیلی هست. یادگیری، حافظه و خلاقیت یه فرایند هست. علم و فن حافظه یعنی به وجود آوردن توانایی برای خلق سریع تصویرهای ذهنی که میان ایده ها ارتباط برقرا کنند. ۳۰۰ موسسه تو ۶۰ کشور از آموزش های بوزان استفاده می کنن و ۱۰۰۰ معلم تو دنیا روش یادگیری بوزان درس میدن.
تجربه فوئر نشون میده که تمرین توانایی میاره اما به صورت:
تعمقی،
اگاهانه
با تمرکز درست.
هر مخترعی برای اختراع باید:
اطلاعات داشته باشه.
بانکی از اطلاعات در دسترس داشته باشه تا بتونه چیزهای جدید بیرون بکشه.
این اطلاعات باید طبقه بندی شده و مرتب باشه تا بشه بیرون کشیدشون.
عالی بود