کتاب اسرار ذهن ثروتمند به ما نشان میدهد که رابطه افراد با پول و ثروت متفاوت است. برخی افراد پنجه کیمیا دارند، یعنی به هر چه دست بزنند آن را تبدیل به طلا میکنند. برخی دیگر از طریق یک ایده در کسب و کار پول زیادی به دست میآورند اما بعد از مدتی جسور میشوند و تمام آن را هدر میدهند یا با سرمایهگذاری غلط آن را از دست میدهند. برخی دیگر حتی یک سکه هم پسانداز نمیکنند و همیشه بیپول هستند. بسیاری از افراد تصور میکنند وقتی که دانش صحیح را درباره استراتژیهای کسبوکار و مدیریت مالی به دست آوردند، به صورت خودکار و بدون برداشتن قدمی دیگر به موفقیت اقتصادی دست پیدا میکنند. اما درآمد و روابط پولی آنها وابستگی کمی به مهارتها یا شانس و سرنوشت دارد بلکه خودشان متکی بر الگوهای فکری ناخودآگاهی هستند که در همه ما ریشه دواندهاند. همه افراد ساختارهای فکری مشخصی دارند که به صورت دائمی روی «هارد درایوها»ی داخلیشان ذخیره شده است.
گفتنی است این کتاب پرفروش ترین کتاب نیویورک تایمز میباشد.
کتاب اسرار ذهن ثروتمند(secrets of the millionaire mind)
میلیونرها برای ثروت برنامهریزی شدهاند، در حالی که سایرین برای سطح درآمد پایین یا متوسط برنامهریزی شدهاند. تجارب دوران کودکی و شخصیتهای الگو در زندگی این الگوهای فکری را شکل داده و به قدری راهنمای رفتار ما میشوند که پس از آن سطح ثروت ما را مستقیماً تحت تأثیر قرار میدهند. تفاوتی نمیکند که در مقیاس چند صدهزار دلار صحبت کنیم یا میلیونها یا حتی میلیاردها، در هر صورت درآمد افراد در نهایت به ندرت با حدود آن سطحی که در کودکی برای آنها مشخص شده است تفاوت دارد. چرا؟ چون ناخودآگاه آنها مثل یک ترموستات آنها را تنظیم میکند. اگر ترموستات آنها روی درجه خیلی پایین تنظیم شده باشد، به محض اینکه دستشان به مقداری پول اضافه میرسد آن را ریخت و پاش میکنند. اما اگر ترماستات آنها روی درجه بالا تنظیم شده باشد، یعنی روی ثروت، بلافاصله کمبود پول را با پسانداز جبران میکنند و معمولاً اطمینان حاصل میکنند که ثروتشان بیشتر شود.
اکثر افراد طوری برنامهریزی شدهاند که درآمد پایینی کسب کنند و این بدان معناست که افراد بسیاری پتانسیل ثروتمند شدن را دارند، اما افراد خیلی کمی میتوانند ثروتمند بمانند و ثروت بادوام جمع کنند. در عوض، میلیاردرهای خودساخته همچون دونالد ترامپ ممکن است در مقاطعی مقادیر غیرقابلتصوری پول را از دست بدهند اما همیشه ثروتشان را از نو به دست میآورند چون شبیه میلیاردرها فکر میکنند. هر کسی که بخواهد از نمونه آنها پیروی کند باید یاد بگیرد که افکار گذشته خود را نادیده بگیرد و آنها را با تفکر میلیونر جایگزین کند
الگوهای فکری ما توسط آموزههای والدینمان درباره پول شکل گرفتهاند.
ذهن ما شبیه کامپیوتر است، محلی که برنامههای مهم در کودکی نصب شدهاند الگوهای تثبیت شده درون ما بر اولین خاطراتمان بنا شدهاند. چیزهایی که ما در کودکی هنگام صحبت والدینمان درباره پول مکرراً شنیدهایم برای همیشه در ذهنمان ذخیره شده و به ایدههایی شکل میدهند که در نهایت طرز فکر ما درباره پول را تعیین میکنند. حرفهایی مثل «پول ریشه همه بدیها است»، «پول روی درخت سبز نمیشه» و «شادی رو نمیشه خرید» در ذهن ما به عنوان برنامههای پولی ریشه میدوانند و عقیده ما درباره پول را تحت تأثیر قرار میدهند. از آنجا که والدین بیشترین تأثیر بر رفتار ما را در کودکی از خود به جای میگذارند، تنها دو روش برای برخورد با افکار آنها درباره پول و ثروت وجود دارد. میتوانیم با این افکار همدلی کرده و بپذیریمشان یا میتوانیم سرکشی کرده و آنها را رد کنیم. ما یا در همان مقیاس والدین خود درباره ثروت و پول میاندیشیم یا واقعاً میخواهیم کسب درآمد را اساساً به شکل متفاوتی انجام دهیم.
در هر صورت، مقاومت به تنهایی برای شکستن الگوی برنامه اقتصادیتان کافی نیست. دلیل این امر این است که افرادی که سرکشی میکنند معمولاً با انگیزه غلطی برای به دست آوردن ثروت پیش میروند. آنها در واقع نمیخواهند ثروتمند شوند، بلکه تنها میخواهند بر علیه والدین فقیر خود شورش کند یا نسبت به آنها حس برتری داشته باشند. رفتاری که آنها از والدین خود یاد گرفتهاند هنوز به قدری بر ایشان مسلط است که حتی اگر تلاش زیادی کنند و مقداری پول به دست آورند، در صورتی که از هر نظر بر روی خود کار نکرده باشند و از برنامه پولی درونی شده نگسسته باشند، احتمالاً آن پول را به سرعت از دست خواهند داد. اما کسانی که در سنین جوانی یاد میگیرند «هر کاری با پول ممکن است»، راه بسیار آسانتری برای به دست آوردن پول در پیش دارند زیرا انگیزه فردی که به واسطه ثروت، آزاد و مستقل باشد میتواند با پول هم ارضا شود
ما به صورت ناخودآگاه استراتژیهای کسب درآمد والدین خود را بازتولید میکنیم
نگرش درونی شده ما درباره پول و ثروت تنها مبتنی بر آن حرفهایی که از والدین خود درباره پول میشنویم نیست، بلکه همچنین بر اساس یک الگوی رفتاری مشخصاً شرطی است
شیوهای که والدین ما پول خود را به دست میآورند و نحوهی استفاده آنها از آن پول. یک جواب قابل قبول به این سوال که چرا مسائل پولی را به شیوه خودمان حل و فصل میکنیم این است که «مادرم همیشه اینطور عمل میکرد»، در صورتی که درباره شیوه پخت ماکارونی این جواب معمولاً رایج نیست. بنابراین، زمانی که بچه بودید و از مادرتان پول خواستید و او به شما گفت که از پدرتان بخواهید، این تصور در ذهن شما به وجود میآید که مرد مسئول مخارج است و زن نمیتواند پول را مدیریت کند. یا اگر به عنوان مثال والدین ما در زمان جنگ جهانی یا یک بحران مالی زندگی کرده باشند، تحربیاتشان از کمبود مایحتاج بر الگوهای رفتاری ما تأثیر خواهد گذاشت و ما همواره به این فکر خواهیم کرد که هر مقدار پول که داریم نمیتواند هرگز کافی باشد. تجربیاتی که در جوانی کسب میکنیم برای برداشتن اولین گامهایمان در نوع رفتار با پول از اهمیت زیادی برخوردارند چون ما رفتار والدین خود را به دقت مشاهده و آنها را در ناخودآگاهمان ذخیره کردهایم و وقتی که به عنوان جوانان بالغ شروع به کسب درآمد میکنیم، بدون اینکه متوجه باشیم الگوهای کسب درآمد والدین خود را تقلید میکنیم
اکر داستان خود را به عنوان یک نمونه ابتدایی پیش میکشد:
پدر او به عنوان یک بساز بفروش عادت داشت که مکرراً از راه خریدن و فروختن خانه پول خوبی به دست آورد اما بعد از آن کل سودش را در پروژههای جدید سرمایهگذاری میکرد و هر بار کارش به ورشکستگی میانجامید. خود او به طور پیوسته این گونه رفتار هیجانی را در تلاشهای تجاری اولیه خود تقلید کرده بود بدون اینکه دلیل شکستهایش را بفهمد. انسان موجودی اهل عادت است و زمانی که ما چیزی را یاد بگیریم فراموش کردن آن سخت است. تنها با آگاهی پیدا کردن از ساختارهای فکری والدین و تلاش آگاهانه برای عوض کردن رویه است که میتوانیم از این ساختارها رها شویم. در کتاب اسرار ذهن ثروتمند با بسیاری از این ساختارها آشنا میشویم
پیش از تغییر طرز فکر خود یک فهرست کلی تهیه کنید
دلیل اینکه شما به سطح رفاه دلخواه خود نمیرسید معمولاً ارتباط کمی با عوامل بیرونی دارد و بیشتر به یک فضای درونی ناخودآگاه مربوط است. اما هیچ وقت برای تغییر آن دیر نیست. اولین گام برای کسب موفقیت اقتصادی بیشتر، فهم این نکته است که شما در دام یک الگوی فکری افتادهاید و علت اینکه شما ثروتمند نمیشوید همین است. زمانی که این الگو را شکستید، چیز دیگری که لازم است انجام دهید این است که بفهمید این الگو از کجا آمده است: چه عادات و الگوهای رفتاری را از والدین خود یاد گرفتهاید و این الگوها چه تأثیراتی بر شما داشتهاند؟ خودتان چه الگوهای فکریای را دنبال میکنید؟ برای کسب چه میزان ثروت برنامهریزی شدهاید؟ برای بالا نگه داشتن موجودی حساب خود از چه استراتژیهای ناخودآگاهی استفاده میکنید؟ با نوشتن نوع رفتار شخصیتهای الگوی خودتان در زندگی هنگام مواجهه با مسائل اقتصادی و گفتههای والدینتان که در ذهنتان ریشه دوانده و بر رفتارتان تأثیر گذاشتهاند، یک دید کلی از برنامه درونی خودتان به دست آورید.
آیا شنیدن «ما از پس خریدش بر نمیایم» همیشه باعث میشود که باور کنید نمیتوانید چیزی را بخرید؟ تحلیل شرایط اقتصادی فعلیتان میتواند بسیار روشنگر باشد، زیرا تصوری از برنامهریزی خودتان در اختیارتان میگذارد. مقدار پول موجود در حساب بانکیتان نشان میدهد که شما در حال حاضر برای کسب چه میزان پول تنظیم شدهاید و آیا باید بیشتر خرج کنید یا بیشتر پسانداز کنید. موفقیت و شکست کسبوکارهای سرمایهگذاری بر ما آشکار میکنند که ما به طور ناخودآگاه در مسیر کسب سود هستیم یا ضرر. طی ارزیابی خودتان، همینکه شما متوجه شدید که چگونه شرطی شدهاید کافی است درک کنید که این انتخاب را دارید که طرز فکر دیگری اتخاذ کنید و خودتان را تغییر دهید با تغییر رویکرد در «جهان درونی» خود و افکارتان، و جایگزین کردن الگوهای فکری قدیمی با الگوهای جدید متناسب با مسیرتان به سوی ثروت. تکنیکهای مختلفی برای تغییر رویکرد به طور مناسب در کتاب اسرار ذهن ثروتمند مطرح شده است
شکستن الگو با رفتار جدید و اصول راهنمای جدید
هر چند ممکن است فوقالعاده به نظر آید که تنها با خواندن کتاب و دانستن نظریه پشت تولید ثروت یا شنیدن درباره اینکه لازم است چه کارهایی انجام دهید و میلیون میلیون پول روی هم بگذارید، اما متأسفانه اینها به تنهایی کافی نیست. یاید اطلاعات قدیمی درباره پول را پاک کنیم و از نو در ذهنمان بنویسیم نه اینکه اطلاعات جدید را به آن اضافه و ذخیره کنیم. نگرشهایی که ما درباره پول اتخاذ کردهایم چیزهایی بودهاند که وقتی ما جوان بودهایم به صورت منظم به گوشمان خوانده شدهاند. اگر بخواهیم آنها را عوض کنیم بایستی اصول جدید و بهتری درباره پول و ثروت پیدا کرده و این عادت را در خود ایجاد کنیم که آنها را مثل ذکر با خود تکرار کنیم. معنای این کار به طور مشخص این است که زمانی که شما رویکرد افراد ثروتمند را هر شب با صدای بلند برای خود تکرار میکنید، این رویکردها در اندیشه شما پا میگیرند و شما طرز فکر معمول خود را با طرز فکر میلیونر عوض میکنید. مثالهای جذاب این گفتهها عبارتند از «من یک ذهن میلیونر دارم» یا «پول من برای من سخت کار میکند و پول بیشتر و بیشتری میآورد.» البته فایلهای موجود در انبار ذهن شما تنها در صورتی میتوانند خارج شوند که شما تغییرات رفتاری آگاهانه در خود ایجاد کنید. شما تنها در صورتی چیزی را فرا میگیرید که خودتان آن را انجام دهید. ما انسانها موجوداتی اهل عادت هستیم و هر کس که بخواهد رابطهاش با پول را تغییر دهد باید عاداتش را عوض کند. در این راستا Eker به صورت آگاهانه الگوی رفتاریای را که از پدرش به او رسیده بود در هم شکست، یک فروشگاه لوازم ورزشی راه انداخت و تا زمانی که آن را به یکی از زنجیرههای موفق تبدیل نکرد و میلیونها دلار به دست نیاورد، ایدهاش را رها نکرد. ما نیز مجبوریم با خود تمرین کنیم به شیوه درست عمل کنیم. برای مثال تصور کنید که در یک مرکز خرید هستید و یک کیف دستی را میبینید که تخفیف خورده است. معمولاً شما در این مواقع جوری برنامهریزی شدهاید که با خود فکر کنید «بخرش، میصرفه!» اما این دقیقاً لحظهای است که شما باید از برنامه جدیدتان استفاده کنید «اگر زیر قرض هستی نباید چیز دیگری بخری.» با تأیید کلامی افکارتان به طور پیوسته و با سنجش موارد ملموس میتوانید الگوهای فکری غلط را ذره ذره پاک کرده و یاد بگیرید که چگونه مثل یک میلیونر رفتار کنید. این یکی از اسرار ذهن ثروتمند است.
اگر میخواهید ثروتمند شوید باید یاد بگیرید سرنوشتتان را در دستان خود بگیرید
اگر میخواهید از نظر اقتصادی موفق باشید باید این تفکر را در خود درونی کنید که زندگی (اقتصادی) شما تحت کنترل شماست. افراد ثروتمند میدانند که خودشان پشت رُل هستند، درحالی که افراد ضعیفتر از نظر اقتصادی همیشه روی صندلی عقب نشسته و کنترل درآمدشان را به دیگران واگذار کردهاند. واقعاً عجیب است که افرادی که واقعاً فقیرند نیمی از درآمدشان را صرف بلیط بخت آزمایی میکنند به این امید که شانسشان بگیرد و شانسشان از راه برسد. در عوض افراد ثروتمند برای ثروتمند شدن قمار نمیکنند یا برای اینکه پول از آسمان نازل شود صبر نمیکنند. افراد فقیر دائماً خود را در نقش قربانی میگذارند و هر کسی را که بتوانند سرزنش میکنند، دولت را، کارفرمایشان را یا وضعیت اقتصادی را. اما تا وقتی که شما متوجه نشوید که خودتان مسئول موفقیت اقتصادیتان هستید، هیچ چیز در مورد وضعیت اقتصادیتان تغییر نخواهد کرد. اگر شما متوجه شدید که دارید به علت وضعیت اقتصادی بدتان دیگران را سرزنش میکنید یا از وضع خود شکایت میکنید، باید همیشه به یاد داشته باشید که شما خودتان مسئول موفقیتتان هستید و به دنبال علل شکست خود بگردید. برای شکستن الگوی فکری، شما نباید مثل یک قربانی به خود نگاه کنید. در عوض به طور منظم فهرستی از تراکنشهای خود تهیه کنید و با تحلیل مشخص کنید که چه میزان در اختیار داشتید: آیا وضعیت من برای سومین ماه متوالی قرمز است به این خاطر که خیلی زیاد خرید کردهام؟ آیا عاقلانهتر نبود که در خصوص وجه نقدی که بانک در موردش با من صحبت کرد تحقیق بیشتری میکردم قبل از اینکه ارزشش کم شود؟ شما باید به جای شکایت کردن بر روی نقاطی تمرکز کنید که میتوانید تغییراتی در آنها ایجاد کرده و برای موفقیت خودتان کاری انجام دهید. پس از آن است که میتوانید در مسیر کسب ثروت گام بگذارید
میلیونرهای آینده باید نگرش مثبتی به پول داشته باشند
این تفکر که ثروت و ایمان نمیتوانند با هم سازگار باشند در میان افراد محروم رایج است و نه در میان میلیونرها. برای ثروتمند شدن شما همچنین باید پول را دوست داشته باشید. افراد فقیر معمولاً افکار منفی درباره ثروت دارند. آنها نگران این هستند که دیگران تنها برای پولشان آنها را دوست داشته باشند، یا حتی بدتر، اینکه ممکن است پول آنها را به انسانهای بدی تبدیل کند. علاوه بر این، آنها از کار و مسئولیت همراه با ثروت وحشت دارند و این در حوزههای بسیاری یک مانع محسوب میشود. هر کس که تنها موانع راه ثروتمند شدن را میبیند و به وحشت از شکست مبتلاست، فرصتهای زیادی را برای بدست آوردن پول از دست میدهد. افراد ثروتمند، برعکس، موقعیتهای خوب و سودهای احتمالی تجاری را به خوبی حس میکنند. آنها آمادهاند که ریسکهای محاسبه شده را بپذیرند و همیشه خوشبین هستند که میتوانند پولی را که از دست دادهاند دوباره به دست آورند. مزیت پذیرش فرصتهای ریسکی این است که ریسکهای بزرگ به معنی بازگشت سرمایه زیادی هستند.
اگر با خوشبینی به فرصت چنگ بزنید و با خونسردی با موانع احتمالی مواجه شوید ثروت شما افزایش مییابد. اگر میخواهید ثروتمند شوید این نیز مهم است که افراد ثروتمند را دوست داشته باشید. احساسات منفی مانند حسادت و عدم اطمینان که افراد فقیر نسبت به میلیونرها دارند آنها را از رسیدن به موفقیت محروم میکند. اگر شما افراد ثروتمند را تحقیر کنید، بنا بر غریزه هرگز یکی از آنها نخواهید شد و هیچگاه حاضر نخواهید بود با افراد ثروتمندی که میتوانند توصیههای ارزشمندی درباره موفقیت اقتصادی به شما بدهند ارتباط برقرار کنید. همچنین، اتخاذ شیوه تفکر میلیونرها به معنای داشتن تفکر مثبتتر درباره پول میباشد. اگر شما برای چیزی که میخواهید داشته باشید، در این مورد پول، حس خوبی داشته باشید، احتمال اینکه به آن دست پیدا کنید بیشتر است. اگر یاد بگیرید که افراد ثروتمند را ستایش کنید و به خاطر پولشان از آنها کینه به دل نگیرید، میتوانید یکی از آنها باشید. این یکی دیگر از رمزهای موفقیت است که در کتاب اسرار ذهن ثروتمند مطرح میشود.
شما تنها در صورتی ثروتمند میشوید که خودتان را تماماً وقف آن کنید
افراد ثروتمند از همان آغاز میدانند که هدفشان کسب ثروت است و بنابراین تعهدی بی چونوچرا نسبت به موفقیت در خود ایجاد میکنند. افرادی که فقط میخواهند ثروتمند شوند اما برای چیزهایی که میخواهند در این راه انجام دهند یا قربانی کنند حد مشخصی تعیین میکنند، فقیر میمانند. تنها کسانی که تمام و کمال خود را وقف ثروت میکنند و زندگیشان را بر سر آن میگذارند ثروتمند خواهند شد. ۱۶ ساعت کار کردن در روز برای مدتی نامعلوم و قبول این نکته که شما آزادی کمتری خواهید داشت، بخشی از این تعهد هستند. به چالش کشیدن خودتان و ادامه دادن کار به تنهایی نیز مولفههای مهمی هستند. ثروت تنها در صورتی رشد میکند که خود شما رشد کنید. اگر میخواهید با استراتژیهای ثروتمند شدن آشنا شوید، ادامه تحصیل، رفتن به سمینارها و خواندن کتاب درباره سرمایهگذاری و کار با سرمایه بیشک ضروری هستند.
هر چه بهتر با جهان پول آشنا شوید قادر خواهید بود پول بیشتری به دست آورید. نکته دیگر اینکه تعهد، به معنای راهاندازی یک کسبوکار یا ورود به یک یک صنعت سودآور است، زیرا عموماً افراد ثروتمند تمایل به تملک یک شرکت دارند. در عین حال که عامل شانس هم در موفقیت یک کسبوکار نقش ایفا میکند، اگر قدم اول را برای تدوین یک بیزنس پلن که بتواند در آینده به کسب سود برسد برنداشته باشید، نخواهید توانست سرمایهای پسانداز کنید. بهترین استراتژی این است که کار کردن در صنعتی را شروع کنید که میخواهید در آن با شوق و کنجکاوی حضور داشته باشید، بدون اینکه موقعیت برایتان مهم باشد. اگر هدفتان این است که یک رستوران زنجیرهای تأسیس کنید، با کار کردن در صنف کترینگ و یاد گرفتن فوت و فن از مدیر میتوانید بیشترین یادگیری را داشته باشید. اگر هیچ ایده کسبوکار ابتکاری ندارید، در صورتی که به فرد دیگری ملحق شوید پذیرای شما خواهند بود. در این صورت شما باید با خودتان قرار بگذارید که تبدیل به یک میلیونر (یا بیشتر) شوید و خود را کاملاً وقف پیگیری ایدههای تجاریتان کنید.
اگر میخواهید میلیونر شوید، به ستارگان رو بکنید
میلیونرها افق دیدشان را بر داشتن پول زیاد تنظیم میکنند در صورتی که آرزوی دیگران داشتن درآمد کافی و مطمئن است. کائنات نیز به نوبه خود این آرزوها را برآورده میکند چون مقیاس ثروتی که شما در نظر دارید نیز اهمیت دارد. پرسش ساده است:
بزرگ فکر کردن به اعمال بزرگ منتهی میشود و دری را به سوی کسب پول زیاد میگشاید. کوچک فکر کردن در ابعاد کوچک مساوی است با در آمد کم. اکثر افراد برایشان مشکل است که در مقیاس بزرگ به بازارهای بزرگ خدمات ارائه کنند. هر کس میخواهد ثروتمند شود باید از خود بپرسد که با کاری که انجام میدهد به چند نفر دسترسی خواهد داشت. ۲۰ نفر یا ۲۰۰۰۰ نفر؟ تعداد افرادی که شما در کارتان با آنها طرف هستید در درآمد شما نیز منعکس میشود، پس باید آگاهانه تصمیم بگیرید که میخواهید با هزاران نفر سر و کار داشته باشید و یا کل دنیا. خدماتی که به صورت فردی ارائه میشوند برای ثروتمند شدن نامناسب هستند. برای مثال، اگر شما یک ماساژور حرفهای هستید، از نظر فیزیکی برایتان مقدور نخواهد بود در طول شبانهروز به بیش از X نفر خدمات ارائه کنید. در بهترین حالت شما میتوانید با تلاش، به یک درآمد ثابت دست یابید. اما میلیونرهای آینده برای درآمدشان حد و مرز تعیین نمیکنند چون زمان یک عامل محدود کننده است. به همین دلیل است که پول گرفتن در ازای مدت زمانی که کار کردهاید ایده خوبی نیست
افراد ثروتمند و کسانی که میخواهند ثروتمند شوند بر اساس زمان صرف شده پول دریافت نمیکنند بلکه درآمدشان متناسب با کیفیت نتایجی است که به دست میآورند چون کیفیت هیچ حد و مرزی ندارد. آنها نمیخواهند یک ماساژور باشند بلکه هدف خود را داشتن زنجیرهای از مراکز ماساژ و ثروتمند شدن از آن طریق تعیین میکنند. اما اگر یاد نگرفته باشیم که در مقیاس بزرگ فکر کنیم چه باید کرد؟ در این صورت کار درست این است که اطراف خود را پر از کسانی کنید که آنها هم به ستارهها رو کردهاند. به عبارت دیگر «اگر میخواهید با عقابها پرواز کنید، با اردکها شنا نکنید!» افراد موفق نه تنها تفکر جاهطلبانه را به دیگران سرایت میدهند بلکه به آنها نشان میدهند چگونه گامهای ضروری برای موفقیت را بردارند
تنها زمانی میتوانید پولتان را افزایش دهید که به طور مناسب با آن رفتار کنید
کسب مقادیر زیاد پول یک چیز است و اینکه نگذارید پول از چنگتان برود و افزایش آن چیز دیگر. کار کردن با پول به صورت منضبط و مدیریت هوشمندانه پول عوامل بسیار مهمی برای رسیدن به ثروت و موفقیت هستند. بسیاری از افراد به غلط فکر میکنند که درآمد بالا تمام آن چیزی است که شما را ثروتمند میکند. با این حال شیوهی درست سنجش ثروت افراد ارزش خالص آنها یا همان ارزش نقدی تمام دارائیهایشان نیست. سرمایهگذاریها و پساندازها را هم باید به حساب آورد. شما باید تمام تلاش خود را بکنید تا درآمد خالص تسبتاً مطمئنی داشته باشید و پول خود را با گوشه چشمی به آینده اقتصادی پسانداز کنید. افرادی که دیدی از وضعیت کلی دارند و یک برنامه اقتصادی بلند مدت تدارک میبینند میتوانند تعادل خوبی میان درآمد، مخارج و پسانداز برقرار کنند. استفاده از یک برنامهریز مالی خوشنام برای اینکه در این فرایند به شما کمک کند ارزشش را دارد. داشتن یک درآمد غیرفعال، یا پولی که بدون کار کردن به دست میآورید، نیز اهمیت دارد، مثل پولی که از سهام یا وجوه سرمایهگذاری شده عایدتان میشود.
اگر میخواهید ثروتمند شوید، بایستی به جای قایم کردن پولتان زیر تشک، مدیریت آن را به دست بگیرید. چه املاک داشته باشید، چه زمین و چه یک ایده کسب و کار مطمئن، راههای بسیاری هست که بتوانید پولتان را سرمایهگذاری کنید و آن را به سرعت افزایش دهید. درآمدتان را در حسابهای بانکی مختلف پخش کنید! ۵۰ درصد را برای مخارج پیش رو و ۱۰ درصد از هر دلار پولی را که در میآورید در یک حساب بانکی تنها مختص سرمایهگذاری وجوه یا انواع دیگر سرمایهگذاری با جریان درآمد منفعل بگذارید. علاوه بر این، بهتر است ۱۰ درصد در یک حساب ویژه تفنن سپردهگذاری شود تا بتوانید کار جالبی با آن بکنید تا احساس یک میلیونر را داشته باشید، مثل رفتن به یک رستوران و سفارش دادن گرانترین غذای منو. پسانداز کردن نیز بخشی از انباشت ثروت است. پایین نگه داشتن هزینه زندگی در یک حداقل هم حائز اهمیت است. اگر شما مرتباً درآمد بالای خود را با خرید اتومبیلهای گرانقیمت یا لباسهای برند بر باد دهید، هیچگاه ثروتمند نخواهید شد. تنها کسانی که بلندمدت فکر میکنند و با اراده از لذتهای آنی چشمپوشی میکنند میلیونر خواهند شد.
اگر میخواهید موفق و ثروتمند باشید باید تصور خوبی از خود داشته باشید
یکی از ویژگیهایی که افراد ثروتمند را از افراد کمبهرهتر متمایز میکند این است که آنها ارزش خود را میدانند و متقاعد شدهاند که لیاقت ثروتمند شدن را دارند. افراد کمتر موفق اغلب خود را بیارزش میدانند و به خودشان باور ندارند. آنها از نظر اقتصادی ناموفق میمانند و در زمان طلب سهم خود از پول، پا پس میکشند زیرا معمولاً به صورت ناخودآگاه تصور میکنند ارزش آن را ندارند. از آنجا که افراد ثروتمند ارزش خود را میدانند، نحوه ارتقای خود، ایدههای کسبوکار یا شرکتشان را نیز درک میکنند. رهبران معمولاً ثروتمندند چرا که در این موقعیتها پول بیشتری به دست میآورند. اما برای رهبر بودن باید پیروان خود را پیدا کنید که این تنها در صورتی ممکن است که بتوانید ایدههایتان را به خوبی بفروشید. اکثر افراد به این دلیل ناموفقاند که در تربیتشان به آنها گفته شده است «ساز خود را زدن» بی ادبی است.
با این حال در دنیای پول و کسب و کار رویکرد اینگونه است «اگر من ساز خود را نزنم، پس چه کسی ساز بزند؟» امتناع از تبلیغ برای خود یکی از دلایل اصلی پولدار نشدن افرادی است که خود را بیارزش میدانند. به منظور فهمیدن ارزش خود و متعاقباً فروش آنها به دیگران، بهتر است بدانید استعدادهایتان در چه چیزهایی است چون در این صورت میتوانید آنها را به یکی از خدمات یا محصولات شرکت خود تبدیل کنید و آن را به افراد زیادی معرفی کنید. شما باید به دنبال محصول درست بگردید چون این محصول باید چیزی باشد که شما میتوانید ۱۰۰ درصد آن را تضمین کنید. پس برای اینکه حس یک میلیونر را داشته باشید و تصور خوبی از خود داشته باشید چه میتوان کرد؟ در جو ثروتمندان باشید و خودتان را با پولی که به دست آوردهاید مهمان کنید، مثلاً عضو یک باشگاه ورزشی گران قیمت یا باشگاه تنیس شوید یا برای نوشیدن قهوه به گرانترین هتل شهر بروید. هر کس برای ثروتمند شدن روشهای دلخواهش را دارد اما تنها کسانی که به خود باور دارند میتوانند دیگران را هم متقاعد کنند که به آنها باور داشته باشند
خلاصه نهایی کتاب اسرار ذهن ثروتمند
پیام اصلی کتاب اسرار ذهن ثروتمند این است که سطح موفقیت ما با الگوهای فکری و رفتاری که در کودکی یاد گرفتهایم از پیش برنامهریزی شده است. ما تنها در صورتی میتوانیم آن را تغییر دهیم که به طور آگاهانه آن را تشخیص دهیم، فعالانه نگرش جدیدی را اتخاذ کنیم و «تفکر میلیونر» را در ذهن خودمان جای دهیم. کتاب اسرار ذهن ثروتمند به صورت خلاصه سوالات زیر را پاسخ میدهد:
موجودی حساب ما چطور طرزفکر ما را منعکس میکند؟
الگوهای فکری مشخص ثروت ما را از پیش برنامهریزی میکنند.
الگوهای فکری ما با چیزهایی که والدین ما درباره پول به ما آموختهاند شکل گرفته است.
ما به طور ناخودآگاه استراتژیهای کسب درآمد والدین خود را تقلید میکنیم.
چطور میتوانیم ساختارهای فکریای که در کودکی فرا گرفتهایم تغییر دهیم؟
پیش از تغییر طرز فکر خود یک فهرست کلی تهیه کنید.
شکستن الگو: با اصول راهنمای جدید و رفتار جدید.
اگر بخواهیم میلیونر شویم باید چه نگرشهایی درباره پول و ثروت داشته باشیم؟
اگر میخواهید ثروتمند شوید باید یاد بگیرید سرنوشتتان را در دستان خود بگیرید.
میلیونرهای آینده باید دید مثبتی به پول داشته باشند.
تنها در صورتی میتوانید ثروتمند شوید که خود را سراپا وقف آن کنید.
اگر میخواهید میلیونر شوید به ستارهها رو کنید.
شما تنها در صورتی میتوانید پول خود را زیاد کنید که با آن درست کار کنید.
برای موفق و ثروتمند شدن شما باید تصور خوبی از خود داشته باشید